بسم الله الرحمن الرحیم-اصول مانیفست- بخش دوم-در دانش بصورت کلی سه بخش موجود است- اول عناصر وچون غرب شرق واسلام به ماشین مثال میاورند- مثال جالبی هم است- قطعات ویاعناصر وعضو های نظام ویا سامان وسیستم-هبقول قران مجید تمام گفته میشود یعنی تعداد عناصر را میشمرند- که مثلا فلان صد قطعه دارد- سپس کیفیت وکاربرد وحکمتهر عنصر ویاعضو است کهقران مجید ان را کمال گفته است وبعد نظم است که این قطعات طبق چه نظمی باهم جفت وترکیب میشوند اینهم جزو کمال است-درعلوم تجربی امروزه کمتر اصلی است که بایدحذف شود ولی مداوم دربسط اصول هستند وسپس ارتقا درک کیفیت وحکمت اعضا هستند ودرک نظمی کهمابین این قطعات ویاستارگان است امروزه سختی کار دراین است که میلیون ها تحقیقات بایداز نوع تحقیق شود نیروی عظیمی میخواهد وبودجه نجومی میطلبد نسبت به علوم انسانی بسیار زیاد افشا میشود ودرصد درست بودن تحقیقات هم زیاد است وبه مجردانکه تشخیص داده شود امری تحقیقات ان ضروری است بلافاصله-اقدام میشود تمایلات ونفسانیات انسانی درا ن بسیار کمتر ازعلوم انسانی است- امادرعلوم انسانی میزان اصولی که بایدحذف شود بسیار زیاد میتواند باشد وبسط اصول ان به کندی رخ میدهد میزان تحقیقاتی که فاش میشودکمتر از پنج درصد است- واز این پنج درصد اندکی دقیق است ومیزان باز اندکی قابل قبول است ومیزان زیادی همراه باجهالت وتعصب است که فقط دربعضی موارد دارای تحقیقات دقیق است که به متخصص های خبره نیاز دارد- بشر درمانیفست انسانی سالها ر نج وتبعیض راتحمل میکند همراه بانادانی وتعصب تاکاردبه استخوان میرسد وکم کم تعدای اندک متوجه میشوند وسپس با مبارزات سخت اندکی در رفع تبعیض وحماقت ونادانی گام بر میداند که انهاهم تحقیقات بر جسته ای ندارند قران مجیدمیفرمایددرتعداداصول مانیفست ":اتم": هستم یعنی بالاترین عدد وحدنهایت ممکن- درکیفیت ونظم اکمل هستم انهم درحدنهایت ممکن- پس مابایداین تعداد را دراصول بدست اوریم وکیفیت وحکمت تک تک انرا بخوبی شناسی کنیم ونظم بین انهاراهم بخوبی درک کنیم کاری بسیارپیچیده است- اما کارشناسان میفرمایند همانطور مادر عکس گرفتن ان اشیائی که موردلزوم ما هستنددرعکس قرار میگیرد این اصول مانیفست به میزان نیاز ما باید کشف شود نمونه ان دراسلام این است تعداد قوانین حمایت از حیوانات را به میزان کمی مطرح کرد که امروزه به تعدادبیشتری نیاز است واساس این امر هم دردست امام معصوم علیه السلام است البته هرچه ماسعی بکنیم کاری پسندیده است وتنها کار اساسی درعلوم انسانی همین کار است- باید این شناخت ازدرون علوم اسلامی باشدولا غیر ولی مسائل عقلانی که جهان درک میکند وبدنبال ان است نهانکه به اسلام خط دهد بلکه ان مسئله عقلانی را به قران ارائه دهدکه قران شما چه میگوئی وحتما قران برای هرمسئله عقلانی یک ویادوایه دارد وحتی نتایج انها راهم نقد میکند واز همان جا که ایه میفرماید تحقیقات باید شروع شود این است یک علت تغیر دین درطول زمان